سروده بسیار زیبایی بود.

این قدر هیزم شمع کافی بود پروانه خیلی ساده می میرد

بر عهد حیدر هر که پابرجاست در خاک و خون افتاده می میرد

مردی با قامتی به بزرگی و استواری کوه ها خونش گره خورده با عاشورا قدمش مهر بود قلم اش علم بود کلامش حق بود دلش دریا بود او راهی شد پرنور راهی زخاکدان تا به عرش خدا دراین راه کاروانی است روان که نذرشان علم است و دعا جام دلشان سریز ز عشق حسین میروند تا شوری درجهان برپا کنند خاک عالم بر سرشیطان کنند تا وفا با استاد تمام کنند تاجان خود کیمیا کنند دستی داشت مسیحایی که می برد شفاء خانه به خانه کوچه به کوچه شهر به شهر دستی داشت مسیحایی سرانگشت هنرمندش بااشارت عشق خدا می گشود هر گره کور راه او پرنور شد راه او شادکند دل ما بوی بهشت دارد این شهید ما تقدیم به همسر بزرگوارو فرزندان عزیز این شهید خردمند محسن فخر زاده درود و سلام خدا برایشان ، روحش همیشه شاد ، روندگان راهش سرافراز و فراوان

برای شهید فخری زاده این راه پایان ندارد وقتی که راهی تو باشی. این لشکری بی شکست است وقتی سپاهی تو باشی. دریای طوفان که سهل است عالم اگر سیل باشد. ترسی ز طوفان نباشد وقتی که ماهی تو باشی. ما مجری بی گذشتیم در دادگاه زمانه. حکم خدا انتقام است وقتی گواهی تو باشی. ما رهرو انقلابیم حاجی خیال تو راحت.این راه پایان ندارد وقتی که راهی تو باشی.

بیچاره دشمن! فارس را نشناخت پنداشت فخری زاده می میرد

فارس ایران سربلند